آرزو کن با من!
که اگر خواست زمستان برود …
گرمی دست تو باشد …
آرزو کن با من !
“ما” ی ما “من” نشود …
آرزو کن با من … !
سایه ات از سر تنهایی من کم نشود …
[ جمعه 93/4/27 ] [ 1:50 عصر ] [ مهدیه ]
parastari
|
آرزو کن با من! که اگر خواست زمستان برود … گرمی دست تو باشد … آرزو کن با من ! “ما” ی ما “من” نشود … آرزو کن با من … ! سایه ات از سر تنهایی من کم نشود … [ جمعه 93/4/27 ] [ 1:50 عصر ] [ مهدیه ]
|
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |