هی دختر,
چرا فکر م? کن? چون دختر? با?د هم?شه
غمگ?نباش?؟ شکست خورده باش?؟ !
?اد بگ?ر !
که تو دختر? !
?اد بگ?ر که ک?س بذار? ! که ناز کن? !
اون خ?ل? ب?جا م? کنه تورو ناراحت کنه !
خ?ل? ب?خود م? کنه اشکتو دراره !
اص? برا چ? به ?ه موجود مذکر اجازه م? د?
شاد? زندگ?تو ازت بگ?ره؟ !
ا?ن اسمش عشق ن?ست به خدا !
خودتو گول نزن !
کس? که عاشق تو باشه،
هرگز نم? تونه غمتو بب?نه !
چه برسه به ا?نکه خودش عامل غمت باشه!!
دختر باش !
دخترونه ناز کن !
دخترونه فکر کن !
دخترونه احساس کن !
دخترونه استد?ل کن !
دخترونه زندگ? کن !
اما بدون غم رو به اشتباهی تو? فرهنگ دخترونه
? تو جا دادن !
عاشق شو، که زندگ? کن? !
?ک عمر، زندگ? کن? !
اما حواست باشه،
با حسا? الک? که ا?ن روزا به عشق تعب?ر م?
شه،
به زندگ?ت کوچکتر?ن خدشه ا? وارد نکن?..
دختر باش، و افتخار کن که دختر?...
[ جمعه 93/7/18 ] [ 2:56 صبح ] [ مهدیه ]
جدیدترین آناتومی بدن انسان ! :)
[ جمعه 93/7/18 ] [ 2:37 صبح ] [ مهدیه ]
معرفت جاه و مقام نیست به هر کس ندهند
معرفت راه و مرامیست که به هرکس ندهند
معرفت عشق خدائیست به هر نفس ندهند
معرفت بذر نشکفته عشقیست به نا رس ندهند . . .
خدایا به همه ما معرفت نسبت به خودت رو عطا کن!
[ جمعه 93/7/18 ] [ 2:34 صبح ] [ مهدیه ]
گر نگه دار من آن است که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
[ جمعه 93/7/18 ] [ 2:33 صبح ] [ مهدیه ]
در روزگاری زندگی میکنیم کـه:
هَرزگی “مـُـــــد” اســت !
بی آبرویــی “کلاس” اســـت !
مَســـــتی و دود “تَفـــریــح” اســـت !
رابطه با نامحرم “روشــن فکــری” اســت !
گــُـرگ بــودن رَمـــز “مُوفقیت” اســـت !
بی فرهنگی “فرهنگ” است !
پشت به ارزش ها واعتقادات کردن نشانه “رشد ونبوغ” است !
[ جمعه 93/7/18 ] [ 2:32 صبح ] [ مهدیه ]
[ جمعه 93/7/18 ] [ 2:22 صبح ] [ مهدیه ]
تصــــــور کن برف ببارد........
تـــــــو باشی و گرمی دست هایت...
آنگاه جای پایِ مــــــن و تـــــــو روی برف ها ...
♥ قشـــــــــــنگ تـــــرین تصـــــویر ِ دنیـــــــاست ♥
[ جمعه 93/7/18 ] [ 1:55 صبح ] [ مهدیه ]
انتهای همه ی جاده ها را که بپیمایی به جاده ای میرسی به نام دل
که مسافت انتظار را بی پروا پیموده است و آبی ترین نقطه ی دنیاست.
اگر دلت هوای خانه ات را کرد، نشانی اش را از کودکی بپرس
که ستاره ها را همه شب تا سحر می شمارد....
[ جمعه 93/7/18 ] [ 1:48 صبح ] [ مهدیه ]
[ جمعه 93/7/18 ] [ 1:32 صبح ] [ مهدیه ]
فهمیده ام که معمولی بودن شجاعت می خواهد.
آدم اگر یاد بگیرد معمولی باشد
نه نقاشی را میگذارد کنار، نه دماغش اگر معمولی است را عمل می کند،نه غصه می خورد که ماشینش معمولی است،
نه حق غذا خوردن در یک سری از رستوران های معمولی را از خودش میگیرد، نه حق لبخند زدن به یک سری آدمها را،
نه حق پوشیدن یک سری لباس ها را.
حقیقت این است که "ترین" ها همیشه در هراس زندگی می کنند. هراس سقوط در لای آدم های "معمولی".
و این هراس می تواند حتی لذت زندگی، نوشتن، درس خواندن، نقاشی کشیدن، ساز زدن،خوردن، نوشیدن و پوشیدن را از دماغشان دربیاورد.
تصمیم گرفته ام خودِ معمولی م را پرورش دهم. نمی خواهم دیگر آدم ها مرا فقط با "ترین"هایم به رسمیت بشناسند.
از حالا خودِ معمولی م را به معرض نمایش می گذارم و به خود معمولی ام عشق می ورزم و به آدم ها هم اجازه میدهم به منِ معمولی عشق بورزند
[ جمعه 93/7/18 ] [ 1:27 صبح ] [ مهدیه ]